به گزارش «راهبرد معاصر»؛ نشست سالانه کنگره ملی خلق چین (با 3 هزار عضو) از چهارم تا 11 مارس در پکن برگزار می شود که اصلی ترین نشست سیاسی سال این کشور است. در آخرین جلسه کنگره مراسم تحلیف شی جین پینگ که در اتفاقی بی سابقه برای سومین دوره به عنوان رئیس جمهور چین منصوب شده بود، برگزار شد.
سومین دوره ریاست جمهوری پینگ جایگاه وی را مستحکم، محبوبیتش را بیشتر می کند و نشان دهنده اهمیت موفقیت هایی است که این کشور در دوران حکومت وی به دست آورد. وی صاحب بزرگترین پروژه اقتصادی تاریخ چین یعنی «یک کمربند، یک راه» است و در دوران حکومتش، چین دومین اقتصاد جهان شد.
با معرفی پروژه «یک کمربند، یک جاده» در سال 2013 میلادی، مرزهای چین از مرزهای طبیعی به مرزهای شفاف تبدیل شد و اکنون دایره مرزهایش به هر کجای جهان که منافعشان ایجاب کند، می رسد
سومین دوره ریاست جمهوری پینگ با تکمیل ساختار ارتش چین، مصادف با صدمین سالگرد تأسیس آن در سال 2027 میلادی همراه خواهد بود. تکمیل ساختار ارتش به معنای توانایی آن برای مبارزه با جنگ های خارجی است؛ بنابراین، پکن در حال حاضر از هرگونه تقابل با آمریکا خودداری می کند، مگر اینکه به آن تحمیل شود.
پکن متوجه شده است هیچ ابرقدرتی نمی تواند قدرتمند باقی بماند و گسترش یابد، مگر اینکه بتواند در صورت لزوم از منافع خود محافظت کند. با شکل گیری همین تفکر بود که ضرورت ساخت ارتشی قوی که قادر به پیروزی در جنگ ها آشکار شد.
نقش ارتش تنها به حفاظت از مرزهای جغرافیایی این کشور محدود نمی شود، بلکه به حفاظت از منافع راهبردی آن فراتر از مرزها نیز تسری می یابد. با معرفی پروژه «یک کمربند، یک جاده» در سال 2013 میلادی، مرزهای چین از مرزهای طبیعی به مرزهای شفاف تبدیل شد و اکنون دایره مرزهایش به هر کجای جهان که منافعشان ایجاب کند، می رسد. به همین ترتیب، مفهوم حاکمیت سرزمینی چین تغییر کرد و طبق نظریه گسترش سرزمینی، از قلمرو دولت چین به سایر مناطق جهان منتقل شد.
حضور مکرر رئیس جمهور چین در لباس نظامی به تحولی نگران کننده برای دشمنان پکن تبدیل شده است، به ویژه اینکه چین همیشه با آرامش موضع گیری و عاقلانه رفتار کرده است. چینی ها از بزرگی خطرات و چالش هایی که پکن را احاطه کرده اند، آگاه هستند و می دانند واشنگتن به دنبال تشکیل حلقه ای از متحدانش در اطراف چین است. هدف واشنگتن افزایش بودجه نظامی و وارد شدن به ائتلاف هایی برای مقابله با رشد و توسعه چین است.
تنش ها در منطقه دریای چین جنوبی کمتر از سایر دریاها و خطوط راهبردی بین المللی نیست. طبعاً رخ ندادن درگیری در منطقه ناشی از آرامش چین و عقلانیت سیاسی پکن است که تا به امروز توانسته فرصت هرگونه تنش را از دشمنانش بگیرد.
انعطاف نشان دادن چین به هیچ وجه به معنای نرمش آنها نیست؛ پکن در سال های اخیر توانسته خطوط قرمز خود را ترسیم کند که هیچ کس جرئت عبور یا نزدیکی به آنها را نداشته باشد.
چین از یک سری چالش های اقتصادی ازجمله رکود در بخش املاک و مستغلات، نرخ بالای بیکاری میان جوانان و کندی رشد اقتصاد جهانی رنج می برد که به کاهش تقاضا برای محصولات چینی منجر شده است.
دولت چین هدف خود را دستیابی به رشد اقتصادی پنج درصدی در سال جاری میلادی تعیین کرده است که در شرایط کنونی رقم متوسطی نیست، بلکه جاه طلبانه است و رهبران چین معتقدند دستیابی به آن آسان نخواهد بود.
نرخ رشد هدفمند نیازمند محرکهای قویتری است تا بتواند محقق شود، زیرا اقتصاد همچنان به سرمایهگذاری در زیرساختهای دولتی وابسته است که به انباشت بدهی بر دولتهای منطقه منجر شده است. داده های رسمی چین در اواسط ژانویه نشان می دهد، اقتصاد این کشور در سه ماهه چهارم سال 2023 میلادی 5.2 درصد رشد کرد.
هرچند بانک مرکزی چین معتقد است ارزیابی های امیدوارکننده ای در زمینه بهبود اوضاع اقتصادی کشور در سال جاری میلادی وجود دارد، ولی لی کیانگ نخست وزیر چین هشدار داد دستیابی به اهداف امسال آسان نخواهد بود و گفت، ارکان بهبود اقتصادی و رشد پایدار در چین به اندازه کافی محکم نیست.
چین از یک سری چالش های اقتصادی ازجمله رکود در بخش املاک و مستغلات، نرخ بالای بیکاری میان جوانان و کندی رشد اقتصاد جهانی رنج می برد که به کاهش تقاضا برای محصولات چینی منجر شده است
برتری اقتصادی گرچه اولویت سیاست چین است، اما نمیتواند به بهای نادیده انگاشتن امنیت ملی باشد، زیرا اکنون پکن شاهد تهدیدها و چالشهایی است که باید با آنها مقابله کند یا برای مقابله با آن ها آماده باشد. کشورهای اطراف چین شاید بیشترین تأثیرگذاری را داشته باشند و باعث شوند بودجه دفاعی پکن برای سال جاری میلادی بیش از گذشته اعلام شود.
ارزیابی ها نشان می دهد، چین بودجه نظامی خود را در سال جاری 7.2 درصد افزایش خواهد داد و به حدود 231 میلیارد دلار خواهد رساند. این همان نرخ رشد سال گذشته و بالاتر از نرخ رشد اقتصادی مورد انتظار دولت چین است که در سال گذشته حدود پنج درصد برآورد شده بود. این افزایش با رقابت تسلیحاتی شدیدی که جهان شاهد آن است، همخوانی دارد؛ به ویژه با توجه به جنگ اوکراین و تنش ها در غرب آسیا.
پکن همواره تایوان را بخش جدایی ناپذیر خاک چین قلمداد و بر مقابله با جدایی طلبان آنجا تأکید کرده است. آنچه الحاق تایوان را به تأخیر می اندازد، این است که چین آن را بخشی از خاک خود می داند و هرگونه تقابل با دولت آن، شهروندان چینی را در معرض خطر قرار می دهد.
مشکل تایوان عامل خارجی است، یعنی آمریکا بر استفاده از این کارت با هدف باج خواهی از چین و وادار کردن آن به دادن امتیازات بیشتر اصرار دارد. امروز تایوان به موضوع ملی چین تبدیل شده است، بنابراین جای بحثی درباره امکان الحاق آن وجود ندارد، بلکه این سؤال مطرح است که آیا الحاق قریب الوقوع است یا خیر؟ آخرین برآوردها نشان می دهد الحاق قبل از جشن صدمین سالگرد تأسیس جمهوری خلق چین، یعنی در سال 2049 میلادی رخ می دهد.
چینی ها در تاریخ خود اهمیتی به دریا و نیروی دریایی نمی دادند، حتی جزیره تایوان که بخشی از جمهوری خلق چین است در ابتدا به وسیله پرتغالی ها کشف شد و آنها در آنجا زندگی می کردند. چین کشوری بسته بود که با دیوار بلند و مستحکمی جدا شده بود تا از حملات متجاوزان محافظت شود.
پکن به خوبی اطلاع دارد تلاش های آمریکا برای نظامی کردن منطقه دریای سرخ با هدف جلوگیری از عبور کالاهای چینی به اروپاست. در این میان افزایش تنش در منطقه به سیاست واضح آمریکا تبدیل شده است که هدف آن ترغیب کشورها برای پیوستن به ائتلاف دریایی به سرکردگی واشنگتن است؛ حتی ادعای هدف قرار دادن کابل های زیر دریا به وسیله ارتش یمن بی معنی است، به ویژه اینکه نیروهای مسلح یمن آن را تکذیب کرده اند.
تحرکات آمریکا برای فعال کردن هند و تبدیل آن به رقیب واقعی برای چین در این چارچوب قرار میگیرد، بهویژه اینکه کریدور هند فعالیت آزمایشی خود را آغاز کرده است. دامن زدن به درگیری ها و شعله ور ساختن جنگ ها سیاست واضح آمریکاست، به ویژه اینکه اقتصاد آمریکا جنگ محور و رونق آن در گرو کشتار است.
چین متوجه شده است توسل به نیروی نظامی به معنای شکست سیاسی است، بنابراین به دنبال اثبات مهارت های خود در سیاست و نظامی گری است.